معنی زکان بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
زکان بزوئن
زل زدن
ادامه...
زل زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چکاد بزوئن
سیلی زدن، کشیده زدن، کف زدن
ادامه...
سیلی زدن، کشیده زدن، کف زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کانک بزوئن
در حال جان کندن، به سکسکه افتادن
ادامه...
در حال جان کندن، به سکسکه افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
کاب بزوئن
حرکت سوار، هنگامی که پاشنه ی پا به شکم اسب بزند دا اسب به
ادامه...
حرکت سوار، هنگامی که پاشنه ی پا به شکم اسب بزند دا اسب به
فرهنگ گویش مازندرانی
زکن بزئن
زل زدن، نگاه کردن
ادامه...
زل زدن، نگاه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی